نگارش چینی

در زبان چینی نگارش به دو صورت است:

  1. چینی سنتی یا کلاسیک
  2. چینی ساده‌شده

مورد اوّل خط اصیل زبان چینی می‌باشد که از سده‌های دور برای نگارش این زبان به کار می‌رفته‌است و اکنون در کشورهای جمهوری چین (تایوان)، هنگ کنگ، ماکائو و چینی‌های مقیم ایالات متّحده و غرب رایج است. مورد دوّم ساده شده همان خط سنّتی است که در جمهوری خلق چین و سنگاپور رایج است. این خط به دستور مائوزِدونگ مؤسّس جمهوری خلق چین ازساده کردن خط سنّتی به دست آمده‌است.

تعداد کاراکترهای (علائم نگارشی) این زبان که در چینی به آنها خَنزی (汉字)به طور سنّتی بالغ بر ۷۰٬۰۰۰تا۸۰٬۰۰۰ عدد می‌باشد که البته امروزه همگی آنها (جز برای کاربردهای ادبی و مطالعاتی) منسوخ شده‌اند و در حال حاضر یک چینی یا یک خارجی که می‌خواهد چینی بیاموزد، برای آنکه بتواند بگوید سواد کامل دارد باید تنها حدود ۱۰٬۰۰۰ کاراکتر را بتواند بخواند و بنویسد. امروزه برای آوانویسی یا romanization این زبان از سیستمی مبتنی بر الفبای لاتین به نام پین این(pin yin)استفاده می‌شود.

زبان‌ها و گویش‌های چینی

گستره گویش‌های مختلف زبان چینی در چین

در سرتاسر کشور چین زبان‌ها و گویش‌های مختلفی وجود دارد که اختلاف و فرق اکثر آنها در چگونگی تلفّظ هجاها می‌باشد که در بالا توضیح داده شد. مثلاً یک هجا در زبان یک ناحیه با یک آهنگ خاص یک معنی می‌دهد و در ناحیه‌ای دیگر با همان طرز بیان و آهنگ معنی دیگر. مثلاً همان طور گفته شد زبان رسمی یا ماندارین دارای ۴ آهنگ ولی زبان کانتونی (یوئه) که در جنوب این کشور در استان گوانگدونگ (کانتون) رایج است دارای ۸ آهنگ برای تلفّظ هجاها می‌باشد.

زبان‌های عمده

زبان‌های چینی

زبان چینی یا دقیقتر: زبان‌های چینی بخشی از خانواده زبان‌های سینی-تبتی را تشکیل می‌دهند.زبان مادری حدود یک پنجم مردم جهان یکی از انواع زبانچینی است. این زبان در خود زبان چینی و سرزمین چین به نامهای جُونگ ون (中文، Zhōngwén)که برای نامیدن زبان نوشتاری بکار می‌رود، خن یو (汉语/漢語، Hànyǔ)و خوَیو (华语/華語، Huáyǔ) نامیده می‌شود. زبان اصلی و عمده و رسمی در سرزمین چین، چینی ماندارین یا پوتونگ خوا می‌باشد.

اهمیت آهنگ‌ها در زبان چینی

فرق عمده زبان چینی ماندارین با اکثر زبانهای دیگر جهان در آهنگین بودن آن می‌باشد. بدین صورت که هر هجا در این زبان (chang, chung, bei, ba, lai و...) در ۴ آهنگ و تعدادی ازهجاها نیز بصورت استثنائی در ۵ آهنگ تلفّظ می‌شوند.

  • در آهنگ اوّل هجا به صورت یکنواخت و کشیده تلفظ می‌شود.
  • در آهنگ دوّم، در هنگام تلفّظ هجا صدای فرد به صورت تدریجی به سمت بالا می‌رود.
  • در آهنگ سوّم صدای فرد ابتدا به سمت پایین سقوط می‌کند و سپس به سمت بالا اوج می‌گیرد.
  • در آهنگ چهارم هجا بصورت دفعی و ضربتی تلفّظ می‌شود.
  • تلفّظ پنجم هم که بصورت استثنائی در برخی هجاها وجود دارد فاقد آهنگ است و هجا بصورت معمولی بیان می‌شود.

منبع: ترجمه متون ، ترجمه متون انگلیسی ، ترجمه متن انگلیسی ، ترجمه متن انگلیسی به فارسی ، ترجمه متن فارسی به انگلسی ،سایت ترجمه انگلیسی به فارسی ، تایپ فوری ، ترجمه فوری ، ترجمه متون تخصصی ، ترجمه فارسی به انگلیسی

ترجمه

صنعت و هنر ترجمه یا برگردان کار خطیر و دشوار درک و تفسیر موضوعات، معانی، و مفاهیم پدیدآمده در یک زبان (زبان مبدأ)، و سپس انتقال، معادل‌یابی، و بازسازی آنها در زبانی دیگر (زبان مقصد) را بر عهده می‌گیرد.


مترجمان کم‌تجربه در این فنّ ظریف، ممکن است براین باور باشند که در زبان و ترجمه، درست همانند علمی دقیق، می‌توان هر واژه و مفهومی را هم به طور دقیق تعریف و درک کرد، و هم آنها را به شیوه‌ای شفاف با پیوندهای متقابل و کاملاً ثابت، از دو حوزهٔ زبانی متفاوت به هم اتصال داد. هر چند چنین برخوردی ممکن‌است در مورد زبان‌های برنامه‌نویسی رایانه‌ای و زبان‌های ماشینی دیگر (همچون هوش مصنوعی) تا اندازه‌ای میسّر باشد، در خصوص زبان‌های طبیعی انسانی دور از واقعیّت و امکان‌است.


بیشتر این پیچیدگی‌ها به طبیعت و نقش بی‌همانند زبان در تمامی تجربه‌ها و فرایندهای حیات انسانی چه در سطوح فردی و شخصیتی، و چه در ترازهای اجتماعی و فرهنگی باز می‌گردد.


کت فورد ترجمه را چنین تعریف کرده‌است:


جایگزینی مواد متنی یک زبان با مواد متنی برابر، در زبان دیگر.


ترجمه به بیان رومن یاکوبسن:


ترجمه یا واقعیت تازهٔ ادبی صرفا رابطهٔ بینامتنی با شعر یا اثر قبلی دارد.


عوامل بسیاری در تبلور معنایی یک متن دخالت دارند و در درک مطلب یک متن، یعنی شناسایی دقیق این عوامل از جانب مخاطب. گاه ممکن است معنای متکلم و معنای مخاطب با هم تفاوت داشته باشد. یعنی آنچه مورد نظر متکلم است با آنچه مخاطب برداشت می‌کند، فرق داشته باشد و یا مخاطبان معانی متفاوتی را از یک متن برداشت کنند. این امر بیان کننده این مطلب است که عوامل بسیاری در داد و ستدهای زبانی حاکم اند که متون و ابزارهای نظام زبان (صداها، دستورها و واژگان) تنها یکی از آنها هستند

ترجمه متون ، ترجمه متون انگلیسی ، ترجمه متن انگلیسی ، ترجمه متن انگلیسی به فارسی ، ترجمه متن فارسی به انگلسی ،سایت ترجمه انگلیسی به فارسی ، تایپ فوری ، ترجمه فوری ، ترجمه متون تخصصی ، ترجمه فارسی به انگلیسی

فارسی سره

فارسی سَره یا پارسی سَره 
 
آن گونه از زبان فارسی است که تهی از هر گونه واژهٔ بیگانه و یا دارای کمینه‌ای از آن‌ها باشد.

زبان فارسی کنونی بازماندهٔ زبانی کهن است که در طول تاریخ خود واژه‌های بسیاری به آن وارد شده و یا از آن رخت بربسته‌اند؛ با این حال بخش بزرگی از دستور زبان فارسی کنونی و واژگان آن، وابسته به زبان‌های فارسی میانه و فارسی کهن می‌باشد.

زبان فارسی دچار دگرگونی‌های بسیاری بوده‌است که یکی از چرایی‌های آن، پیوند نزدیک با مردمان دیگر به دلیل گسترش ایران از یونان تا هند و دیگری فتح ایران توسط اعراب و مغولان است که آسیب زیادی بر آن وارد کرد و با کوشش کسانی چون فردوسی که خطر از بین رفتن فرهنگ ایرانی را با از میان رفتن زبان فارسی حس کردند، زبان فارسی از میان می‌رفت. می‌توان گفت تنها مردمی که کشورشان به دست بیگانه افتاد ولی زبانشان را به دلیل رخنه بسیار زبان عربان به واسطهٔ پشتیبانی دینی از آن از دست ندادند، ایرانیان بودند؛ هر چند که برخی از نویسندگان واژگان بسیاری را از عربی به فارسی آوردند ولی آن اندازه نبوده‌است که نتوان با گذشت زمان آن را بازسازی کرد.

هنگامی که سخن از سره‌گرایی به میان می‌آید، برخی به نادرست گمان می‌کنند که سره‌گرایان را آهنگ خوارداشتن زبان قومیت آنها بوده و یا خواستار نابودی آن زبان هستند. سره‌گرایی، هیچ ناسازگاری با گونه‌گونی زبانی و بودن زبان‌های بیشمار بر روی این کره خاکی ندارد. اینکه در سره‌گرایی کوشیده می‌شود تا از بکاربردن واژگان دیگر زبان‌ها (چه عربی و ترکی و چه انگلیسی و فرانسوی و...) پرهیز شود برابر با نایش (~نفی) دیگر زبان‌ها و دشمنی با آن نیست. همانگونه که گفته شد، هر زبانی در جای خود بسیار ارزشمند است و گویش‌وران این زبان‌ها نیز باید بر توانمندسازی زبان خود و زدودن آسیب‌هایی که به آن زبان رسیده‌است کوشا باشند.

مواد رسانا و نیمه رسانا و نارسانا

مواد رسانا و نیمه رسانا و نارسانا:
مواد رسانا : موادی هستند که به علت داشتن الکترون آزاد (به مقدار بسیار زیاد) بار الکتریکی را از خود عبور می‌دهند.
(مانند نقره – مس)
موادنیمه رسانا : موادی هستند که مقاومت ویژه آنها در دمای اتاق بین مواد رسانا و نارسانا می‌باشد.
مواد نارسانا  :موادی هستند که بار الکتریکی را از خود عبور نمی‌دهند، و بالاترین مقاومت ویژه را در تمام اجسام دارند.
نکته :مواد رسانا کم ترین مقاومت ویژه و مواد نارسانا بیش ترین مقاومت ویژه را دارند.
اثر دما بر مقاومت ویژه نیم رسانا:
با افزایش دما، مقاومت ویژه نیم رسانا کاهش می‌یابد.
اثر دما بر مقاومت ویژه رسانا:
با افزایش دما، مقاومت ویژه رسانا افزایش می‌یابد.
 
رسانا، نارسانا و نیمه رسانا 
همانطور که می‌دانید فلزات دریایی از الکترون های آزاد هستند. این الکترون‌ها در قید هسته نیستند و وقتی در میدان الکتریکی قرار می‌گیرند (به عبارتی وقتی قطعه ای فلزی به باتری وصل می‌شود) الکترون های آزاد براحتی از اتمی به اتم دیگر انتقال می‌یابند و این باعث می‌شود رسانندگی فلزات بسیار زیاد (مقاومت آنها کم) باشد. 
حال سؤالی که مطرح می‌شود آن است که: 
چرا فلزات در مقابل جریان الکتریکی، مقاومت (ولو کم) از خود نشان می‌دهند؟ 
چرا وقتی جریانی در یک جسم رسانا (توسط باتری) ایجاد می‌شود بعد از حذف باتری، جریان نیز از بین می‌رود؟ 
در جواب چنین سؤالی باید گفت که ساختار فلزات مثل این می‌ماند که هسته های مثبت درون دریایی از الکترون‌ها فرو رفته اند. الکترون‌ها در گذر از یک طرف رسانا به طرف دیگر (در یک جهت معین) با برخورد به هسته‌ها مجبور به حرکت در جهت های دیگر می‌شوند و بدین شکل الکترون‌ها مقداری از انرژی خود را از دست می‌دهند. به عبارتی این باعث می‌شود که آنها در سر راه خود با مقاومتی مواجه شوند که به جنس ماده و ساختار اتمی آن بستگی دارد. 
برای درک بهتر این موضوع حیاط شلوغی از دانش آموزان را در نظر بگیرید. حال اگر شما بخواهید از یک طرف حیاط به طرف دیگر بروید مطمئناً در مسیر خود با دانش آموزان برخورد کرده و آنها باعث کندی حرکت شما می‌شوند. 
در جدول زیر مقاومت ویژه بعضی مواد آمده است.
همانطور که در جدول بالا می‌بینید نقره کمترین مقاومت ویژه را در دمای اتاق دارد. 
بیشترین مقاومت ویژه در جدول بالا مربوط به چه ماده ای است؟ 
بله! تفلون و شیشه نسبت به بقیه مواد دارای بیشترین مقاومت هستند که به چنین موادی نارسانا می‌گویند. در این مواد دیگر خبری از دریای الکترون آزاد نیست و الکترون‌ها مقید به هسته خود هستند. بنابراین در حضور میدان الکتریکی، الکترون‌ها جا به جا نمی شوند و در چنین موادی رسانندگی الکتریکی وجود ندارد.