زبان سواحلی عضوی از خانوادهٔ زبانهای بانتو است و در شرق آفریقا بهکار میرود. سواحلی زبان اول حدود ۵ میلیون نفر و زبان دوم حدود ۵۰ میلیون نفر است. علاوه بر عربی، واژههای زبانهای فارسی، آلمانی، هندی و انگلیسی نیز به دلیل ارتباطات با دیگر خانوادههای زبانی وارد این زبان شدهاست.
محتویات
۱ تأثیر فارسی بر سواحلی
۲ چند واژه و معانیش در زبان سواحلی
۳ ادبیات زبان سواحلی
۴ پیوند به بیرون
۵ منابع
تأثیر فارسی بر سواحلی
زبان سواحلی ترکیبی است از زبان مردم بومی منطقه به ویژه بنتو و بسیاری از واژههای عربی و فارسی. این زبان در شرق و تا حدودی مرکز آفریقا بکار برده میشود.
در زبان سواحلی برخی واژهها با گویش بندری فارسی بسیار نزدیک و هممعنی هستند مانند:
کاکا= برادر
دادا= خواهر
بندری= بندری (بندرگاه)
سیفه=سیفه (روغن کوسه)
منشوه= منشوه (یک نوع قایق)
چنگو= چنگو (یک نوع ماهی خوش مزه برای برشتن)
رفیقی= رفیق
در اصطلاحات دریانوردی و لنجداری و مراسم زار واژههای فارسی بیشتری وجود دارد.
چند واژه و معانیش در زبان سواحلی[ویرایش]
میمی= من
وی.وی= تو، شما
زیچی= قشنگ، زیبا
جمبو = سلام
سننه= خوب، عالی
کا کا میزی = دانشجو
حباری= چطوری؟
مزاری سننه= خیلی خوب
کواری = خدا حافظ
بووانا =اقا، جناب
اسنتی سننه = خیلی ممنون
جمبو بووانا = سلام آقا
ح کونا ما تا تا= اشکالی ندارد، مشکلی نیست، خبر بدی نیست.
ادبیات زبان سواحلی
ادبیات به زبان سواحلی، در قالب اشعار حماسی شکل گرفتهاست. این اشعار از فرهنگ و ادب اسلامی مایه گرفتهاند و دربارهٔ زندگانی محمد، پیامبر اسلام، علیابن ابی طالب و حسینابن علی سروده شدهاند.
ابن حاجی غسّانی نیز اشعاری غیر مذهبی سرود. شیخ امری عابدی و ماتیاس مِنیمپالا از شاعران برجستهٔ سواحلی زبان در قرن بیستم میلادی هستند. نویسندگانی مانند دیوید دیوا و عُمر شریف، آثاری بر پایهٔ افسانهها و اسطورههای سنتی شرق در این زبان آفریدند.
شَبان روبِرت، بزرگترین نویسندهٔ مسلمان و معاصر در زبان سواحلی است که داستانهای تربیتی نوشت. او آغازگر مقاله نویسی به این زبان است. در دورهٔ معاصر رمانها و داستانهای پلیسی نیز به زبان سواحلی نوشته شدهاست.